آیا تا کنون در گوشه و کنار شهر با دختران جوان پاکستانی رو به رو شده اید که در جستجوی اهدافشان سرکها را روزانه چندین بار بالا و پایین میروند؟ شاید تعداد اینگونه افراد زیاد نباشد اما همه آنها به گونه ای در مرکز شهر تجمع یافته اند که خیلی زود توجه انسان را به خود جلب میکنند. جالب است که بعضی هایشان با وجود این که سنی بیشتر از ده یا دوازده سال ندارند طفلکی را نیز در آغوش دارند که با نگاه های جستجو گرخویش همه رهگذران را در قلمرو دیدشان می گیرند. با دیدن این افرا اولین سؤالی که در ذهن انسان تداعی میشود اینست که این افراد برای چه کاری به کشور آمده اند؟چندی پیش وقتی در چهاراهی انصاری به انتظار موتر ایستاد شده بودم ناگه چشمانم بر دو دختر جوان سیه چرده ثابت شد که در آن سوی خیابان درست در مقابل چشمانم قرار گرفته بودند؛ لباسهایشان بسیار کهنه و رنگ و رفته به نظر می رسید گذشته از آن انگار سالها بود که رنگ و روی نظافت به خود ندیده بودند اما جالب تر اینکه با وضعیتی که داشتند صورتشان مملو از کرم ها و پودرهای آرایشی بود. یکی از آنها که موهای زردرنگش را دور انگشتش میپیچید با دقت سرک را زیر نظر داشت و با دیگری مشغول صحبت کردن بود نمی توانستم که دقیق بفهمم که برای چه کاری آنجا ایستاد شده اند از حرکاتشان فهمیده میشد که بسیار غیر عادی هستند. یکی از آنها با صدای بلند شروع کرد به حرف زد؛شاید صدایش همان قدر بلند بود ولی خوب من متوجه شدم که اردو صحبت میکنند؛یعنی این که پاکستانی بودند.نمیدانم چرا به نظرم رفت و آمد آن افراد و با آن وضعیت؛ در شهر چندان خوشایند به نظر نمیرسید. همان طور که آنها را میدیدم متوجه شدم که موتر کورولای سورمه ای رنگ که چند بچه جوان افغان در آن بودند در نزدیکی آنها متوقف شد؛چیزهایی بینشان ردو بدل شد که نفهمیدم؛خنده های مرموزی که در فضای اطراف آنها مستی میکرد حالم را به هم میزد؛خیلی زود آن دو دختر داخل موتر نشسته به جمع آنها پیوستند. موتر سرعت گرفت و از مسیر نگاهم دور شد. تازه بود که یکی از دلایل آمدن آن ها را به افغانستان فهمیدم. با این که چند وقتی از آن ماجرا گذشته هنوز هم چیزی از تأثر من نکاسته است؛ وقتی میبینم که پاکستانی ها هر کاری دلشان خواست ار برهم زدن امنیت گرفته تا....در کشور ما انجام میدهند؛ اندوهم دو چند میشود و نمیفهمم در کشور ما چرا هر کسی که دلش خواست بدون توجه به جغرافیای قانونی ما سرش را پایین می اندازد و داخل میشود و بعد از انجام دادن کارش خارج میشود. واقعا چرا در کشور ما هیچ گونه قانونی وجود ندارد که کم از کم برای یک بار هم که شده از این افراد بازخواست کند؟ وقتی میبینم که این افراد به بسیار سادگی ممکن در کشور ما فعالیت میکنند و جوانان ما در اوج جوانی و بدون شناخت و تجربه برای اولین بار رؤیای سرکش ذهن خود را در آغوش چنین افرادی مبدل به حقیقت کرده و پول گزافی را نیز به جای رفع ضرورت های خود به آنها اختصاص میدهند؛ می اندیشم که آیا نهادهایی هست که جوانان افغان را از خطرهایی که پیش رویشان قرار گرفته آگاه سازد و آنها را از فرورفتن در دام معضله اخلاقی نجات بخشد؟ نمیدانم مسئولیت توجه و نجات جواان را در این کشور چه کسی بر عهده دارد؟ جوانانی که در اوج جوانی برای یک لحظه عبث خود را به انواع بیماری های ارمغان آورده این افراد می فروشند. آیا این بهایی بسیار گزاف نیست؟؟؟